کد مطلب:298574 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

خطبه ی عقد


انس بن مالك گوید: پس از آنكه دستور این ازدواج فرخنده از آسمان نازل شد رسول خدا (ص) مرا مامور كرد تا به سراغ جمعی از اصحاب بروم و علی را نیز در منزل


آن حضرت حاضر كنم و چون همگی آمدند و در جای خود نشستند رسول خدا خطبه ی زیر را انشا فرمود:

«الحمد لله المحمود بنعمته، المعبود بقدرته، المطاع فی سلطانه، المرغوب الیه فیما عنده، المرهوب من عذابه، النافذ امره فی ارضه و سمائه، الذی خلق الخلق بقدرته، و میزهم بدینه، و اكرمهم بنبیه محمد، ثم ان الله جعل المصاهره نسبا لاحقا، و امرا مفترضا، او شج بها الارحام، و الزمها الانام، فقال تبارك اسمه و تعالی جده: «و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و كان ربك قدیرا» فامر الله یجری الی قدره، فلكل قضا قدر، و لكل قدر اجل، و لكل اجل كتاب «یمحو الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الكتاب».

«ثم انی اشهدكم قد زوجت فاطمه من علی علی اربعماه مثقال فضه ان رضی بذلك» [1] .

و ابوبكر حضرمی، یكی از بزرگان اهل سنت، در كتاب رشفه الصادی (ص 9) پس از نقل خطبه تا آیه ی «یمحو الله ما یشاء...» این جمله را اضافه كرده كه رسول خدا (ص) به دنبال آن فرمود:

«ثم ان الله امرنی ان ازوج فاطمه من علی بن ابیطالب»


(خداوند مرا مامور كرده تا فاطمه را به ازدواج علی بن ابیطالب درآورم.)

خطبه ی پیغمبر تمام شد و علی (ع) كه به دنبال كاری رفته بود حاضر نبود، از این رو پیغمبر دستور داد طبقی از خرما آوردند و پیش روی مدعوین گذاردند و حضرت به آنان تعارف كرد تا بخورند و از آن بردارند و در این حال علی (ع) از راه رسید و پیغمبر تبسمی كرده و بدو فرموده:

«یا علی ان الله امرنی ان ازوجك فاطمه و قد زوجتكها علی اربعماه مثقال فضه ارضیت؟»

(ای علی خداوند مرا مامور كرد تا فاطمه را به همسری تو درآورم، و من نیز او را به چهارصد مثقال نقره [2] به ازدواج تو درآوردم آیا راضی هستی.)

علی (ع) رضایت خود را بدان حضرت ابلاغ كرد و سپس سجده ی شكری برای خدای تعالی به جای آورد و رسول خدا (ص) درباره ی داماد و عروس دعا كرد و خیر و سعادت را برای آنها از خداوند درخواست نمود.

مرحوم ابن شهر آشوب از ابن مردویه روایت كرده كه پیغمبر خدا پس از اینكه خود خطبه ی عقد را خواند به علی (ع) فرمود: اكنون برخیز و تو هم برای خود خطبه ای بخوان و علی (ع) خطبه ی زیر را انشا نمود:

«الحمد لله الذی قرب من حامدیه، و دنا من سائلیه، و وعد الجنه من یتقیه، و انذر بالنار من یعصیه، فحمده علی قدم احسانه و ایادیه، حمد من یعلم انه خالقه و بادیه، و ممیته و محییه، و مسائله عن مساویه، و نستعینه و نستهدیه، و نومن به و نستكفیه، و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریك له شهاده تبلغه و ترضیه، و ان محمدا عبده و رسوله، صلاه تزلفه و تحظیه، و ترفعه و تصطفیه، و النكاح مما امر الله به و یرضیه، و اجتماعنا مما قدره الله و اذن فیه، و هذا رسول الله زوجنی ابنته فاطمه علی خمسماه درهم و قد رضیت فاسئلوه و


اشهدوا» [3] .


[1] كشف الغمه، ج 1، ص 349، و ترجمه ي اين قسمت چنين است:

سپاس خداي را كه به نعمت (و داد و دهش) مورد سپاس و ستايش است، و به قدرتش مورد پرستش و در سلطنت و پادشاهيش مطاع و فرمانبردار، و بدانچه در نزد اوست مورد رغبت و ميل همگان آنكه از عذابش همگي ترسان، و فرمانش در آسمان و زمين نافذ و روان است. آفريدگان را به قدرتش آفريد، و به احكام و فرامين خود آنان را متمايز ساخت و به دين خود ايشان را عزت بخشيد و به وسيله ي پيغمبر خود «محمد» گراميشان داشت.

(براستي كه خداي تعالي پيوند از طريق زناشويي را نسبي جديد و به صورت امري فرض قرار داد كه بدان «رحم» ها ممزوج و آميخته شوند و همگان را بدان ملزم ساخت، و اين گونه فرمود:

«اوست كه از آب بشري آفريد و آن را نژاد و پيوندي قرار داد و پروردگار تو قدرتمند است.» (سوره ي فرقان، آيه ي 25).

پس فرمان خدا به حكم او جريان يابد، و حكمش به آنچه مقدر فرموده جاري شود، براي هر حكمي مقدري و براي هر مقدري مدتي و براي هر مدتي مكتوبي است، هر چه را خدا خواهد محو و هر چه را خدا خواهد ثبت مي كند و اصل همه كتابها نزد اوست.

باري من شما را گواه مي گيرم كه فاطمه را در برابر چهارصد مثقال نقره به عقد ازدواج علي درآوردم اگر او راضي باشد.).

[2] در فصل پيش گفته شد كه در مقدار مهريه ي فاطمه (ع) اختلافي در روايات ديده مي شود، و اين حديث مطابق نقل اخير است كه گفته اند: مهريه چهارصد مثقال نقره بوده است.

[3] مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 350.

ترجمه ي خطبه:

(ستايش خدايي را كه به ستايش كنندگانش قريب، و به درخواست كنندگانش نزديك، به آنان كه تقوي دارند وعده ي بهشت داده و كساني را كه نافرمانيش كنند از آتش دوزخ بيم داده، او را به احسان و نعمتهاي پيوسته اش ستايش گوييم، ستايس كسي كه مي داند خداوند آفريدگار و خالق و ميراننده و زنده كننده ي اوست، و از اعمال بدش بازخواست كند، و از وي كمك خواسته و راهنمايي خواهيم، و بدو ايمان آورده و از وي كفايت مهمات خود را خواهانيم، و گواهي دهم كه جز او معبودي نيست، يكتايي است كه شريك ندارد، به گونه اي گواهي دهيم كه به دربارش رسيده و خوشنودش كند، و گواهي دهيم كه محمد بنده و رسول اوست، و درودي بر او فرستيم كه به درگاه حق نزديك و بهره مندش كند، و رفعت مقام به او داده و برگزيندش و موضوع ازدواج از موضوعاتي است كه خداي تعالي بدان امر فرموده و مورد خوشنودي اوست، و اين پيوستگي و اجتماع ما را مقدر فرموده و اذن داده و اين پيغمبر خداست كه دخترش فاطمه را به پانصد درهم به ازدواج من درآورده و من راضي و خوشنودم، از او سوال كرده و بدان گواه باشيد.)

نگارنده گويد: در اينجا باز اختلافي در مهريه ديده مي شود كه ممكن است اين پانصد درهم قيمت همان چهارصد مثقال نقره اي باشد كه در خطبه رسول خدا (ص) ذكر شده بود، و ممكن است اشتباه از طرف راويان باشد، گذشته از اينكه ناقل هم دو نفر هستند و خطبه ي نخست را مرحوم ابن شهر آشوب از كتاب ابانه ابن بطه و نيز از حضرت رضا (ع) نقل كرده و خطبه ي دوم را از كتاب ديگري و از ابن مردويه روايت مي كند.